مشخصات فردی و زندگینامه
نام:سیدعلی
نام خانوادگی:حکیمی
تخصص ها:فقه و اصول ، علوم حدیث

زندگی نامه

اینجانب سید علی حکیمی موسوی، فرزند سید طاهر از سادات موسوی که نسب ما بعد از ابراهیم مجاب به امام موسی بن جعفر (ع) می رسد که قبر ابراهیم مجاب در کربلا نزدیک مرقد امام حسین (ع) قرار دارد. بنده در یک خانواده مذهبی و سادات و از نظر اقتصادی هم الحمدلله در آن زمان بسیار خوب نسبت به بقیه البته در سال 1349 در روستایی به نام آخوند بابی به دنیا آمدم و دوران کودکی در کنار مرحوم والد گذراندم و از آنجا که مرحوم والد شخص بسیار مذهبی و معتقد بودند و خود مقلد مرحوم امام بودند علاقه شدید داشتند که همه بچه هایش مخصوصا بنده در مدارس علوم دینی تحصیل کنم. مخصوصا که دولت متبوع تحت سلطه و نظارت کمونیستها اداره می شد و از طرفی هم مرحوم والد به جهت حمایت از روحانیت و امام چندین مورد تحت شکنجه آنها قرار گرفته بود و لذا به ما اجازه تحصیل در مدارس تحت نظارت کمونیستها را نمی داد، فقط و فقط اصرار می کرد در مدارس دینی تحصیل کنیم و لذا در ابتدا نزد روحانی محل که رسم است هر محل یک روحانی مستقر برای یکسال می گیرند برای تحصیل می رفتم و بعد از یکی دو سال برای دوره ابتدائی صرف و نحو به مدرسه امام هادی (ع) به سرپرستی آیت الله سید آقا حسین نجفی که شخص متقی و حافظ کل قرآن شریف بود، در ضمن دائی مرحوم والد بود گذراندم و شرح لمعه و معالم را در آن مدرسه تحصیل کردم. البته در ضمن اشتغال به درس کارهای تبلیغاتی نیز می کردم و در جهاد علیه روسیه گرچه سنی نداشتم ولی شرکت می کردم. بعد از آن در سال 67-66 یعنی اواخر 66 وارد اصفهان شدیم که ابتدا در سنگبری دناکو مستقر شدیم و چندروز هم در چند سنگبری مشغول کارگری شدیم و چون بنده در وطن در منزل کار نکرده بودم اربابهای سنگبری یک روز بیشتر قبول نمی کردند. به هر صورت بعد از یک ماه در مدرسه ذوالفقار به صورت آزاد تحصیل می کردم و چون وضعیت اقتصاد خوب نبود و از طرفی خوابگاه نداشتم و در دفاتر احزاب سیاسی ساکن بودم لذا ادامه تحصیل برایم مشکل بود بنابراین به مدرسه شهید نجابت در استان شیراز سفر کردم. ایشان با استخاره طلبه می پذیرفت و بنده در همان روز اول که مراجعه کردم پذیرفته شدم. مرحوم آیت الله نجابت عنایت خاصی نسبت به بنده داشتند به طوری که بنده در مدت کوتاهی مشغول به تدریس  شدم که صرف میر و شرایع الاسلام را تدریس می کردم. البته شهریه نمی داد ولی شام و ناهار می داد. در آن مدرسه بعد از ساعت 9 برق خاموش می شد برای اینکه طلاب از طرف آخر شب زودتر بلند شوند و حتی نماز شب بخوانند. به هر صورت بنده تا ساعت 2-1 شب بیدار می ماندم چون از چراغ فانوسی استفاده می کردم البته مخفیانه نفت آن را شخصی به نام طاهری خداوند خیرش دهد برایم  ارسال می کرد یا خودش می آورد. بعد از شیراز در سال 68 مدرسه ای در خراسگان اصفهان پذیرش داشتند که بنده هم در امتحانات شرکت کردم و قبول شدم  ولی در قرعه کشی نام ما در نیامد و از طرفی تمام وسایلم را از شیراز آورده بودم در واقع درب را بروی خودم بسته بودم و لذا مقیم اصفهان شدم و در مدرسه جد بزرگ حجره گیر آوردم و به جهت اقتصادی شب نوار درسی گوش می دادم  و روزها در مدرسه صدر مشغول کار می شدم تا اینکه از اصفهان به تهران رفتم و مدت 3 ماه تعطیلی را مشغول کار شدم که مع الاسف تمام پولهایم در برگشت به اصفهان به سرقت رفت دوباره دست خالی به اصفهان برگشتم و بعد از دو روز دوباره خواستم به تهران برگردم  ولی از راه خود به زیارت حضرت معصومه (س) آمدم و کریمه اهل بیت در واقع دستم را گرفت و لذا مقیم قم شدم که باز هم روزها کار می رفتم و از روی کتاب شبها در فیضیه درس می خواندم تا اینکه در مدرسه آیت الله لنگرودی پذیرفته شدم و محل سکونتم در منزلی در کنار منزل امام بود بعد به مدرسه ولی عصر (عج) مقابل مسجد سلماسی منتقل شدم که تا سال 79 دروس سطح را به اتمام رسانیدم و در سال 80 مشغول درس خارج شدم که تا به حال سال پنجم یعنی آخرین سال تحصیلی ام می باشد در مرکز و در این مدت که در حوزه مشغول تحصیل بودم نزدیک به 16 سال است که در یک منطقه مشغول تبلیغ بوده ام. و تا به حال یک سفر زیارتی به کربلای معلا و سه سفر زیارتی به مکه معظمه داشته ام و دو نوبت سفر تبلیغی به افغانستان داشته ام که الحمدلله بسیار موفق بوده است. در این مدت پایان نامه ام را هم در مرکز با نمره 18 به اتمام رسانیده و دفاع کردم و گرایش در موضوع قرآن و حدیث که 20 واحد بود با نمره معدل 17 گذراندم و یک جلد کتاب به نام" بهشت آری جهنم چرا" به چاپ رسانیده و از چاپ خارج شده  است که الان در دسترس عموم قرار گرفته است الحمدلله مخصوصا مبلغین عزیز و یک کتاب دیگر به نام دو در گرانبها که آن نیز انشاالله در دست چاپ است و یک جلد دیگر به نام مسیحیت در بین دو راهی عقل یا شهوت فعلا در دست دارم که امیدوارم خداوند توفیقش را نصیبم گرداند تا بتوانم برای مردم و جامعه خدمت گذار باشم و به حد خود خدمت کوچکی کرده باشم قطره در مقابل دریا. در آخر از مسئولین محترم شبکه جهانی نور که زحمت جمع آوری این مطالب را می کشند نهایت تقدیر و تشکر را دارم.